درسی

ساخت وبلاگ

یک نگاهی به شمعدانی کنار پنجره ات بینداز

ببین چگونه زمانی که برگی زرد و پژمرده از ساقه

 جدا می شود،

باز جوانه ی امیدی دیگر سر می زند!

و باز غنچه ای و باز شکوفاییِ گلی...

و باز امید و باز امید و باز امید...

درسی...
ما را در سایت درسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : امیرحسین wwwamirhoseinniloblogcom بازدید : 143 تاريخ : دوشنبه 30 دی 1392 ساعت: 0:06

عالم مجازی هم محضر خداست...

یادت باشه خدا یک کاربر همیشه آنلاین اینجاست...

تک تک کلیک هاتو رو می بینه...

حواست رو جمع کن...

شرمنده اش نشی...

درسی...
ما را در سایت درسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : امیرحسین wwwamirhoseinniloblogcom بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 30 دی 1392 ساعت: 0:04

 

چرا نماز میخوانیم

ابتدای نوشته ام را با نام همانی شروع می کنم که به من جان بخشید و به خورشید و فلک امر فرمود که در گردش باشند تا من و تو بتوانیم زندگانی مان را شروع کنیم و آن را ادامه دهیم ....

«او» همه ی راه های زندگانی را هموار ساخت تا بتوانیم از آن عبور کنیم تشخیص راه و چاه را در آسمانی ترین کتابش و به وسیله ی آسمانی ترین بندگانش به نزد ما فرستاد تا مبادا اشتباه کنیم ....

اگر در پیمودن این مسیر موفق نیستیم در آن تردید نداشته باش که اشتباه از خودمان است چرا که او مهربان ترین مهربانان است. پروردگارمان من و تو را در این دنیای کوچک به ظاهر بزرگ خلق کرده تا امتحانمان کند تا شاهد باشد که آیا می توانیم با هوای نفس خود مبارزه کنیم؟ آیا می توانیم بر گفته های او مطیع باشیم؟ یا لذت های حیوانی دنیا اسیرمان خواهد کرد؟ پروردگار جهانیان هزاران هزار نعمت به ما اعطا کرده است. نعمت هایی که ما حتی از شمردن آنها عاجز هستیم او طبیعت زیبا را به ما بخشید تا هر از گاهی به آن سر بزنیم و به قدرتش بیشتر پی ببریم ، او چشم را به ما بخشید تا خوب و بد را ببینیم و از هم تشخیص دهیم. گوش را بخشید تا حرفهای نیک و زشت را بشنویم و به عاقبت خود بیاندیشیم. دریای نیلگون را به ما داد تا هر گاه افسرده و دلگیر شدیم با خیره شدن به موجهای آبی که با پرواز خود در آسمان همرنگ و هم صدا می شوند بنگریم و خود را آزاد گذاریم. او هزاران هزار چیز دیگر به من و تو بخشید. چیزهایی که شاید تا اکنون آن ها را کشف نکرده باشیم ... آن قدر دانا و تواناست که بتواند چنین نعمت های بزرگی اعطا کند ....

راستی به نظرت او که این همه خوبی کرده آیا نباید درمقابلش به پاس نیکی هایش سر تعظیمی فرود آوریم؟ ....

شاید این جمله خیلی به نظر کلیشه ای و تکراری باشد اما  جمله ی درستی است خود من دوست ندارم زیاد از جملات کلیشه ای استفاده کنم اما این فرق می کند. این جمله را هر گاه که بگویی تازه است بیا فکر کنیم که ما چند درصد به این جمله ی تکراری عمل کرده ایم؟ چقدر سعی کرده ایم مفهوم جمله را به هدفش برسانیم؟ ...

آیا آن قدری است که وادارت کند تا با صدای اذان بی اختیار سمت وضوخانه کشیده شوی؟ آیا وادارت کرده که وضویت را با خشوع فراوان و بی منت بگیری؟ ... آیا توانسته ای نمازت را با وضوی دل انگیز به جا آوری؟ توانسته ای در نمازت فقط و فقط فکر و اندیشه ات را به پروردگارت بدهی؟... و هزاران آیا و آیاهای دیگر. راستی آقا واقعاً بنده ای که خدا از من انتظار دارد هستم؟ اصلاً بیا نمازهای خودمان را یاد کنیم ....

نماز را برای چه می خوانیم؟ به نظرت نماز اجبار است؟ آیا نماز را از روی شرمندگی می خوانی یا ترس؟

نماز را به رسم سپاس از او می خوانیم از او که آن قدر نعمت به من و تو بخشیده که ما وظیفه داریم از او تشکر کنیم. خود تو وقتی به کسی هدیه ی کوچکی می دهی آیا انتظار یک تشکر خالی از او نداری؟ در ذهنت مجسم کن خدایی که زمین و زمان را در اختیارمان گذاشته است آیا نباید توقع یک تشکر را داشته باشد؟ تشکر از او اجبار نیست ... او به تشکر ما که نیازی ندارد. تشکر ما از او نشانه ی احتراممان به خالق جهان است ... اگر ما در این دنیایی اجاره ای خوب باشیم خودمان در نزد اوی خوشحال خواهیم شد این خود ما هستیم که میوه ی کارهای خوبمان را می خوریم ...

آیا من و تو نماز را در این می بینیم که فقط طوطیواری ذکرهایی را که واجب هستند آن هم جسته و گریخته   در نماز که چه عرض کنم! به قول خودمان یک اجبار در آخر وقت تند تند به جا آوریم و کلی هم غر بزنیم که نماز سخت است؟ حوصله ندارم و بهانه های مختلف بیاوریم ... وای به حالمان! وای به حالمان که چقدر جاهلیت کردیم و این حرفها را زده ایم و نمی دانیم این ما هستیم که به او نیازمندیم ... وای به حالمان که معنای آن را درک نکرده ایم. بیا هم اکنون تصمیم بگیریم که حداقل یکبار به معانی ذکرهایی که می گوییم تفکر کنیم ... مطمئن باش که از شدت غم و اندوهی که بر تو رخنه کرده اند اشکهایت جاری خواهد شد ....

آری من و تویی که خدا را می شناسیم و مسلمان هستیم ... خدا تنها برای لحظات بد و دردسرهای ما نیست. خدا برای تمام لحظه لحظه های عمرمان است ... گاهی اوقات پیش می آید که از کرده خود پشیمان می شویم ... یعنی بهتر بگویم پیش می آید که قانون انسانیت را زیر پا بگذارم و از فرط عصبانیت و ناامیدی از بودن خود مایوس شوم و آرزوی مرگم را بکنم. این مواقع بهترین هنگامی است که باز هم دست از پا درازتر برگردی پیش خالقت وضوی تازه کنی و دستهایت را به نشانه ی نیاز به رویش بلند کنی و به نماز بایستی. در این مواقع نمازت چقدر به نظر ساده و صمیمانه می آید؟

خدا مثل شخص های مهم نیست که مغرور باشد و دیوارش سخت ... هر گاه که بخواهی می توانی با او درد دل کنی. پروردگارمان خودش به بندگانش فرموده که : هر کس نمازش را به درستی از هر لحاظ به جا آورد از دست های پلید گناه در امان است پس چرا نباید خود را از گناه و مصیت دور نگه داریم؟ راستی من و تو می توانیم با نمازهای خوب و با نیت های نیکوتر در بزنیم تا شاید در رحمتی بر رویمان باز شود و منی که ذره ای هم از دانش خود را نمی دانم چه حقی دارم تا در مقابل او سر تعظیم فرود نیاورم؟ منی که هر گاه ناراحتم به او پناه می برم هر گاه تنهایم با او حرف می زنم. با چه حقی نمازم را از روی اجبار و گفتن این و آن به جا می آورم؟ ... مگر کمتر از درخت دارم که او با آن ریشه های در خاک دونده اش صبح و شب با شاخه هایی که به سویش دراز شده او را سپاس می گوید ، خوشا به حالش!

تورا نمی دانم اما من هر گاه از کرده ی خودم پشیمان می شوم کنارش می روم تا باز هم سر را به پایین گرفته و طلب آمرزش کنم و او هم برعکس من که شاید با کوچکترین خطای دیگران آزرده شوم و با آنها قهر کنم با من که دریایی از خطایم قهر نمی کند چگونه می توانم در حقش بی احترامی کنم و نمازم را به جا نیاورم؟

من و تو مثل موج سرد و تنهایی هستیم که به نوازشهای دریا نیاز داریم یا مثل کویری بی آب هستیم که محتاج قطره ای آب از آسمان چشم به آن دوخته ایم ...

هرگز و هرگز نباید به او بی احترامی کنیم و پاسش نداریم. خدا که شاهد آنی است که از قلب و در نماز می گذرد ... پس بیا بار دیگر دستمهایمان را به سویش بلند کنیم. او که می داند باز هم می خواهیم پشیمان و افسرده به پیشش برگردیم ...

پس به یاد پیمان روز عشق قلبهایمان را آسمانی می کنیم و سعی بر این استوار سازیم که از این به بعد عبادتمان از روی اشک ، ترس و مظلومانه باشد نه چیز دیگر.

 

درسی...
ما را در سایت درسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : امیرحسین wwwamirhoseinniloblogcom بازدید : 145 تاريخ : يکشنبه 29 دی 1392 ساعت: 23:59

سلام ببینم کسی بلده یاد بده چجوری باید عکس و پار پوینت و فیلم اپلود کنم

درسی...
ما را در سایت درسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : امیرحسین wwwamirhoseinniloblogcom بازدید : 184 تاريخ : پنجشنبه 26 دی 1392 ساعت: 19:28

بازرگانی یک درهم به غلامش دادوگفت برو به اندازه یک درهم خربزه بخر و به باربر بده تا بیاورد. هزینه بیست خربزه یک درهم است وباربرشصت خربزه با یک درهم به مقصد رساند.غلام رفت خربزه خریدو به همراه باربر اورد.غلام چند خربزه اورده است؟؟؟؟

درسی...
ما را در سایت درسی دنبال می کنید

برچسب : حالشو بردید, نویسنده : امیرحسین wwwamirhoseinniloblogcom بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 29 دی 1392 ساعت: 23:59

ولادت رسول اکرم(ص)بر تمام عزیزان مبارک باد

درسی...
ما را در سایت درسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : امیرحسین wwwamirhoseinniloblogcom بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 30 دی 1392 ساعت: 0:00